
|
یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:, :: 14:23 :: نويسنده : ملیکا
آخـــــرین فـــــردی کـــــه ,
درســـــت قبـــــل از خـــــواب , در مـــــوردش فکـــــر می کنیـــــد ... کســـــی اســـــت کـــــه , " قلــ♥ــب " شمـــــا بـــــه او تعلـــــق دارد .........! نظرات شما عزیزان: سعید
![]() ساعت17:07---20 آذر 1393
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار اسمان مکثی کرد رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد پس به سمت گل تنهایی می پیچی دو قدم مانده به گل پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی وترا ترسی شفاف فرا می گیرد در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی کودکی می بینی رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور واز او می پرسی خانه ی دوست کجاست؟ ![]()
![]() |