
|
شنبه 3 اسفند 1392برچسب:, :: 9:35 :: نويسنده : ملیکا
به یکجایی از زندگی که مهم نیست که چه اندازه
به یکجایی از زندگی که شاید کسی که روزی با تو
به یکجایی از زندگی که توانایی عشق ورزیدن؛
به یکجایی از زندگی که از درد های کوچیکه که
به یکجایی از زندگی که اگر بتونی دیگری را
به یکجایی از زندگی که رسیدی، همیشه وقتی گریه می کنی
به یکجایی از زندگی که کسی که دوستت داره، همش نظرات شما عزیزان: سعید
![]() ساعت23:35---26 تير 1393
فقط به خاطر تو
به خاطر روی زیبای تو بود که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود که دست هیچ کس را در هم نفشردم به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم به خاطر دل پاک تو بود که پاکی باران را درک نکردم به خاطر عشق بی ریای تو بود که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم به خاطر صدای دلنشین تو بود که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست و به خاطر خود تو بود فقط به خاطر تو سعید
![]() ساعت13:41---3 تير 1393
سالها از پی هم می آیند میروند،خاطرات کمرنگ ومه الود میشوند،امابهارتصویرامیددوباره دیدن تورارنگ امیزی می کند!!!
![]() ![]() ![]()
![]() |