
|
یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 12:42 :: نويسنده : ملیکا
وقتی از کسی که دوستش داری نه اس مياد .. نه ميزنگه .. نه حالي ازت ميپرسه ... نگرانش نباش ! چون همه چي آروم و روبراهه حالشم خوبه واسه همين فراموشت کرده نظرات شما عزیزان: سعید
![]() ساعت13:52---14 تير 1393
تکرار خاطره ها
این خاطره هاست که زنده می ماند ، این نفسهای تو است که به من زندگی میبخشد! با خاطره های تو زنده هستم ، به عشق تو خاطره ها را میخوانم... نگذار که این خاطره ها بسوزد ، من اینجا به عشق تو زنده هستم نگذار دلم بمیرد... اگر خاطره نبود ،گذشته ها از یاد رفته بود ، من فراموش شده بودم و تو دلت تنها نبود! من که احساس تنهایی نمیکنم ، خاطرات با تو بودن در دلم غوغا میکند من که احساس بی کسی نمیکنم! اگر در کنارم نیستی با یاد تو زنده ام ، اگر دستانت در دستانم نیست با خاطرات در کنار تو بودن و در کنار تو قدم زدن زنده ام! با خود میگویم باز هم می آید روزی که دوباره خاطره های در کنار هم بودن تکرار شود! من به عشق تکرار خاطره های با تو بودن عاشق زندگی ام، من عاشق این تکرارم ! این خاطره هاست که مرا لحظه به لحظه دلتنگت میکند ، این خاطره هاست که اشک را از چشمانم سرازیر میکند! این یاد تو است که مرا وادار با خواندن این خاطره ها میکند! قلبم تکرار میکند گذشته های با تو بودن را ، قلبم تکرار میکند کلام دوستت دارم را... دوستت دارم ... دوستت دارم ... دوستت دارم ... ![]() ![]() سعید
![]() ساعت20:33---10 تير 1393
عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه گذاشتن سدي در برابر روديست كه از چشمانت جاري است. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه پنهان كردن قلبي است كه به اسفناك ترين حالت شكسته است. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه نداشتن شانه هاي محكمي است كه بتواني به آن تكيه كني و از غم زندگي برايش اشك بريزي. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه ناتمام ماندن قشنگترين داستان زندگي است كه مجبوري آخرش را با جدايي به سرانجام برساني
![]() سعید
![]() ساعت20:32---10 تير 1393
از این همه احساس
یک عالمه حسرت به من دادی و خود در بی نگاهی یک آینه پنهان شدی می دانی چرا قاصدک را دوست دارم؟ چون نه از تو بلکه از امید آمدنت خبر می آورد ![]() ![]() سعید
![]() ساعت13:14---8 تير 1393
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی.
![]() ![]()
اشتبــ ــآه از مَـלּ بـُـودْ
پـُر رَنگـْـ نـوشتــِہ بـُودمَتــْـ بـہ ایـלּ رآحتـے هــآ پـ ـآکـــْـ نمـے شـَوے !!! ![]()
![]() |