عشق آخر
درباره وبلاگ


از زندگی دردها کشیدم....واز دردها درسها آموختم ....با تنهایی ساختم...با بی کسی سوختم....ولی هیچوقت یاد نگرفتم کسی را که دوست دارم فراموش کنم...

پيوندها
عاشقانه
عاشقانه ترین ها(لوکس باران)
دوست داشتنی
☤✖☤ʩȒ.ǶƗǷ ǶƛǷ☤✖☤
یه دخی تنها
دلنوشته های یک پسرمجرد
جا موبایلی ماشین" class=text5>جاموبایلی ماشین
عشق تنهایی
دلتنگ
چاقو کمربندی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق آخر و آدرس melika19love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 36
بازدید دیروز : 72
بازدید هفته : 142
بازدید ماه : 197
بازدید کل : 72597
تعداد مطالب : 295
تعداد نظرات : 471
تعداد آنلاین : 1

this script got from www.Avazak.ir-Design By: Avazak.ir -->

>

کد حرکت متن دنبال موس href="HTTP://3x2.ir">.

.

lity: hidden; height: 11; width: 11;"> width=11>
دریافت کد قلب دنبال موس چت روم onclick="document.getElementById('main_p').style.display = 'block';document.getElementById('first_p').style.display = 'none';" href="#">
????? ???? ???? http://upir.ir/bahman93/نمون.gif"
نويسندگان
ملیکا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, :: 13:8 :: نويسنده : ملیکا
 
بسلامتی.........
 

ﺍﻣﺸﺐ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺑﻪ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯿﻪ ﺍﻭﻥ ﻻ‌ﻣﺼﺒﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﻧﺮﻓﺘﻪ !!!
ﺑﻪ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﺗﺎ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﻮﺩ…
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻮﺩ…
ﺭﻭﯾﺎ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺷﺪ…
ﺑﻐﺾ ﺷﺪ…
ﺩﺭﺩ ﺷﺪ…
ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺷﺪ…
ﺑﻪ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯿﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺶ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﺩﻟﻢ ﺑﻮﺩﻧﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ…
ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺎ ﭘﯿﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﺶ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯﻡ ﺳﯿﺮ ﺷﺪﻩ !


نظرات شما عزیزان:

سعید
ساعت9:58---9 تير 1393
بی تو هرگز

از خورشيد چشم هايت نور ميگرفت. کشتي درد کشيده جسم،در ساحل آرام تنت پهلو ميگرفت چه خوش بود آن لحظه اي که در کنار تو عبور بي صداي زمان را بدرقه ميکردم و اينک در درياي تنهايي بال بال ميزنم.اين زمان ،من به ياد آن زمان هوا را ميبلعم نام زيبايت اي عشق من درد روز شبم است.آخر جاي تو در خانه به اندازه ي تمام کهکشانها خالي است.
زماني در شعرهايم صحبت از گل بود و کوه و دشت ،زماني از هيچ پيشامدي هراس نداشتم چرا که يک ديگر را داشتيم ،همه چيز را دلچسب و شيرين ميديدم و زندگي را خوب تفسير ميکردم همان طور که دل خواهمان بود.
زماني تو را داشتم و با تو ثانيه ها را جشن ميگرفتم زماني چشم هايم و نفس کشيدنم فقط به خاطر تو بود و حالا که رفتي مينوسم بي تو هرگز...


سعید
ساعت9:57---9 تير 1393
من و تو

يکي داشت و يکي نداشت
اوني که داشت تو بودي و اوني که تو را نداشت من
يکي خواست و يکي نخواست
اوني که خواست تو بودي و اوني که بي تو بود ن را نخواست من
يکي آورد و يکي نياورد
اوني که آورد تو بودي و اونيکه به جز تو به هيچ کسي ايمان نياورد من
يکي موند و يکي نموند
اوني که موند تو بودي و اونيکه بدون تو نميتونست بمونه من
يکي رفت و يکي نرفت
اوني که رفت تو بودي و اوني که به خاطر تو در قلب هيچ کس نرفت من


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: