
|
پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, :: 20:10 :: نويسنده : ملیکا
چقـــــد آرامــــــــــشه اینجا.. چه احـــــساســـــی بِهــــِـت دارم.. چه حســـــی بهتـــــر از اینکه یـــــه جایـــــی توو دِلــِـــتـــــ دارمـــــ ... نظرات شما عزیزان: سعید
![]() ساعت11:38---9 شهريور 1393
به تو خواهم رسید ، به هر قیمتی تو را به دست خواهم آورد
تو را در میان خواهم گرفت و فریاد عشق را سر خواهم داد به تو خواهم رسید ، به تویی که مرا به عشق رساندی ! و من میرسم به تویی که رسیده ای به قلبم، احساس کرده ای عشق و محبت هایم ! با تو زندگی کردن یک اتفاق دلنشین است ، تو را به دست آوردن لحظه ای شیرین است به تو خواهم رسید ای تو که مرا به همه جا رساندی در میان همه لحظه هایی که گذشت ، یک لحظه هم نخواستم تو را از دست بدهم ، هیچگاه بی خیالت نشدم و به خیالت چه روزهایی را سر کردم و چه لحظه هایی را گذراندم با اینهمه خاطره و عشقی که با تو دارم ، با این کوله بار محبتهایی که از تو در دل دارم ، به لحظه هایی خواهم رسید که همه را دوباره با تو قسمت خواهم کرد! و من منتظر تکرار همیشه با تو بودنم ، منتظر خواستن ها و رسیدنم! اینهمه رفتم و رفتم و آمدم و رسیدم به تو ، ببین که همه دنیا را زیر پا گذاشته ام به خاطر تو ببین که قید همه کس را زدم ، به خاطر دلم ، به عشق دلت ، به شوق دیدنت تو را به دست آوردم ! از زیبایی چشمانت گفتم و شعرم سکوت کرد از ردپای قلم بر روی صفحه کاغذ! که چگونه میرقصد قلمم و چگونه میگوید در وصف چشمانت! به چشمانت خواهم رسید ، در لحظه ای که محو خواهم شد در نگاهت نگاهی که مرا هر جا بخواهم میبرد ، تنها یک نفر هم بیشتر نمیتواند مرا با خود به رویاها ببرد! با تو رفتم به شیرین رویا و حقیقت عاشقانه ی زندگی ام! ![]() پاسخ:سعید خیلی خیلی قشنگ بود لذت بردم(: سعید
![]() ساعت23:15---7 شهريور 1393
مرادرآغوش بگیر
آغوش تو بوی عشق می دهد بوی خوش دوستت دارم ومن چون پیچکی ظریف تنهامانده درباد میپیچم باتمام وجودم براندامت مرادرآغوش بگیر آغوش توامنیت است پاسخ:زیباستت خیلی ممنونم مثله همیشه خوشحالم کردی سعید جان. ![]()
![]() |