
|
شنبه 4 بهمن 1393برچسب:, :: 7:33 :: نويسنده : ملیکا
روح از جان بیرون کرده ام و اما تو
ای ستاره ی شبهای تیره و تاریکم تنهایم گذاشتی
ولی بدان که تا همیشه مرحم و محرم دلم خواهی ماند
و جزء تو
هیچکس در کوچه پس کوچه های دلم جایی نخواهد یافت
این دل تا بی نهایت تقدیم به توست.
تقدیم به تویی که همواره یادت آرامش بخش زندگیست.
رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری
و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است
و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد
و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟
این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان نظرات شما عزیزان: سعید
![]() ساعت15:41---4 بهمن 1393
تحمل کردن زيباست
اگر قرار باشد روزی به تو برسم انتظار اسان است اگر قرار باشد دوباره تو را ببينم زندگی شيرين است اگر قرار باشد مزه ی دستان تو را بچشم مشکلات حل می شود اگر قرار باشد روزی به پای تو بميرم لطفا فوتم نکن؛می خواهم در سينه ی تو تمام شوم اشک ها همه به لبخند تبديل می شود اگر قرار باشد تو را يک بار ببوسم و لبخند ها دوباره به اشک فقط اگر ببينم خيال رفتن داری زنگيم می سوزد اگر بفهمم روزی از من دل گير شده ای اما بدان دوستت دارم از پشت اين همه فاصله از پشت اين همه حرف دوستت دارم ![]() ![]() ![]() سعید
![]() ساعت15:25---4 بهمن 1393
ازت متشکرم دیوونهی من
از اینکه چشم به این دنیا گشودی از اینکه پا تو زندگیم گذاشتی از اینکه پا به پام همیشه بودی ازت ممنونم ای تنهای عاشق که یادم دادی دستاتو بگیرم اجازه دادی با تو همنشین شم تو جون دادی به این احساس پیرم ازت متشکرم دیوونهی من ازت متشکرم دیوونهی من کسی جز تو، تو قلبم جا نمیشه تو پای عشقو به قلبم کشیدی تونستی با بد و خوبم بسازی تو طعم سختیو با من چشیدی تو یادم دادی با چشمام بخندم به اون روزای تلخم برنگردم از این ناراحتم کم با تو بودم باید زودتر تو رو پیدا میکردم از این ناراحتم کم با تو بودم شبای بیتو من بیخواب میشم کسی هماسم تو، هرجا که باشه مث پروانهها بیتاب میشم ازت متشکرم دیوونهی من ازت متشکرم دیوونهی من ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |