
|
شنبه 3 اسفند 1392برچسب:, :: 9:45 :: نويسنده : ملیکا
باران رحمت خدا همیشه می بارد، تقصیر ماست که کاسه هایمان را بر عکس گرفته ایم!
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد .
وقتی از اینکه آ نچه را می خواستی بدست نیاوردی افسرده ای
تو اگر دلگیری، لحظه ای چشم ببند،اندکی اشک بریز،
و بخوان نام مرا، به تو من نزدیکم،
نام من یزدان است،لقبم ایزد پاک، تو مرا زمزمه کن،
خواهم آمد سویت،
بی صدا یادم کن،یا که فریادم کن،
که منم منتظر فریادت ...
خدا یا تو خود خوب می دانی که همه اعضا و جوارح من با مهر تو آمیخته است. از هنگامی که چشم بر این سرای تو باز کردم برق بودنت تو را در چشم دلم احساس کردم. و زمانی که به نغمه های دلنواز اذان را در گوشم جاری شد به گمانم تمام ذرات وجودم به یک باره تسلیم عشق تو شد. و اما نمی دانم چه شد که الان این دل به بند مادیات دنیایی اسیر گشته؟ خدا یا اگر عاشقم می کنی تنها مرا اسیر عشق خودت کن که تشنه وصل تو باشم خدایا تو مرا خلق کردی و به من همه چیز عطا کردی، در همه حال وجود بی مقدارم را در حمایت خود قرار دادی. و روزهایی که در این دنیا در خلوت تنهایی به سر می بردم تنها فانوس کوچه تنهای و خانه دلتنگی هایم بودی. خدایا تو خود به من آموختی که چگونه نفس بکشم و چگونه با عشق به دیدارت روزهارا با امید زندگی را سپری کنم. خدا یا تو درهای معرفت شناخت خودت را برویم باز کن و زنجیر های هوی و هوس را از پاهایم بگسل ؛ چرا که مشتاق حرکت به سوی تو شدم. نظرات شما عزیزان: سعید
![]() ساعت23:30---26 تير 1393
خدایـــا!این چندمین بار است که به بندگی ام اعتراف می کنم و کارنامه بتدگی ام را با همه دلدادگی ام به تو می سپارم
تا این بار در سحرگاهان شوق و شور بندگی ام را به پیشگاه کبریایی و جبروتی تو،تقدیم کنم. پروردگارا!به من آموخته ای و فرمان سحرخیزی داده ای،همه توفیق ها از آن توست،تو در این توفیق مرا از برکات لحظه های طلایی آن محروم نکن و همه وجودم را معطر به عطر نیایش خود کن تا در حال و هوای ملکوتی سحر مهمان لحظه های انس با تو باشم. خدایـــا!دل بی صبر من در زلال لایتناهی سحرخیزی با راز آفرینش همراز می شود و آرام می گیرد تو مرا مرهون بارش آبشار رحمت و باران مغفرت خود فرما و قلب مرا به روشنی ها،جلا بده تا در جاده بندگی راه معراج را در پیش رو داشته باشم.تو اعضا و جوارح و همه وجودم را به انوار هدایت خود منور کن،تو سرچشمه نور دل همه عارفانی،چه می شود در هوای وصل خود در جاده های روشن هدایت،درهای رحمت خویش را به رویم بگشایی. خدایـــا!در غربت زمانه،دست هایم را خالی می بینم و کوله بار نافرمانی ام را سنگین!تو مرا در کوی خود پناهی بده و در روشنی راه خود دست مرا بگیر... سعید
![]() ساعت15:09---16 خرداد 1393
خداوندا!به تومحتاجم،هر روز،هرلحظه،هرثانیه که نفس میکشم،محتاج تو هستم،من بی تو ناتوانم،یادم باشد برای کسی که قادربه کمک کردنش نیستم دعاکنم.
![]() ![]()
![]() |